بلبل آهسته به گل گفت شبی | که مرا از تو تمنائی هست | |
من به پیوند تو یک رای شدم | گر ترا نیز چنین رائی هست | |
گفت فردا به گلستان باز آی | تا ببینی چه تماشائی هست | |
گر که منظور تو زیبائی ماست | هر طرف چهرهی زیبائی هست | |
پا بهرجا که نهی برگ گلی است | همه جا شاهد رعنائی هست | |
باغبانان همگی بیدارند | چمن و جوی مصفائی هست | |
قدح از لاله بگیرد نرگس | همه جا ساغر و صهبائی هست | |
نه ز مرغان چمن گمشدهایست | نه ز زاغ و زغن آوائی هست | |
نه ز گلچین حوادث خبری است | نه به گلشن اثر پائی هست | |
هیچکس را سر بدخوئی نیست | همه را میل مدارائی هست | |
گفت رازی که نهان است ببین | اگرت دیدهی بینائی هست | |
هم از امروز سخن باید گفت | که خبر داشت که فردائی هست |
66790 بازدید
46 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
57 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian